تحولات لبنان و فلسطین

در روایتی از محمدبن‌عرفه آمده است که می‌گوید از امام رضا(ع) شنیدم: «یا امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر می‌کنید یا بدان شما بر شما گمارده می‌شوند و در نتیجه، خوبانتان دعا می‌کنند اما مستجاب نمی‌شود».

نتیجه ترک «امر ‌به‌ معروف و نهی‌ از منکر» در حدیث رضوی

به گزارش قدس آنلاین، این روایت خطاب به گروه مؤمنان است و به آنها هشدار می‌دهد که پیش پای جامعه اسلامی یکی از این دو راه بیشتر وجود ندارد:‌ یا جامعه ایمانی، ‌ جامعه‌ای است که در آن امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر وجود دارد یا جامعه‌ای است که سیر نزولی خویش را آغاز کرده و بدترین‌ها به حکومت بر آن می‌رسند و چنان پیوند این جامعه با آسمان قطع می‌شود که خداوند متعال حتی دعای خوبان آن جامعه را نیز مستجاب نمی‌کند.

در این میان شایسته است به دو نکته توجه ویژه شود:

اول اینکه بنا به مجموعه معارف اسلامی درباره نقش انسان و نیز به‌طور ویژه با توجه به ساختار خود حدیث، این یکی از سنت‌های الهی و در قالب یک قانون است و تخلف نمی‌پذیرد، ‌ نه اینکه یک امر غیبی محض و بی‌ربط به رفتار انسان باشد، اگر اساساً وجود چنین چیزی را در حیات انسان بپذیریم. یعنی خود ترک امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر به‌طور طبیعی مستلزم حاکمیت و به قدرت رسیدن اشرار است و این اتفاق همچون همه وقایع جاری در طبیعت که بر اساس قانون‌های مشخصی محقق می‌شوند، روی می‌دهد.

دیگر اینکه مسئولیت این فاجعه و مسلط شدن اشرار بر شاهرگ‌های تصمیم‌گیری و اجرا در جامعه ایمانی، ‌ پیش از همه با خود مردم جامعه و در واقع با مؤمنان است که معروف و منکر را می‌شناسد و با خداوند پیمان اطاعت و اقامه حکم خدا بر زمین بسته‌اند. در این میان هر چند آن بَدان کیفر کار خویش خواهند دید، اما نقطه آغاز در روند به قدرت رسیدن اشرار در جامعه ایمانی، مؤمنان هستند که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را فرو می‌گذارند.

باید دید که چگونه ممکن است که حتی خوبان یک جامعه مشمول این عذاب شوند یعنی وعده قطعی خدا به استجابت دعا، ادعونی استجب لکم درباره آنها نیز محقق نشود. اگر به سراغ قرآن کریم برویم، می‌بینیم که خداوند تحقق وعده خود را به وفاداری بندگان به وعده خویش منوط نموده و فرموده است: «أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُم؛ به عهدتان با من وفا کنید تا من با عهد خویش با شما وفا کنم».

بنا به آن روایت شریف و این آیه کریم، وقتی دعای خوبان جامعه ایمانی و به تبع همه جامعه مستجاب نمی‌شود که عهدی از عهدهای آنان با خداوند متعال فرو گذاشته شده باشد که به بیان امام رضا(ع) آن عهد، عهد امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر است.

خداوند متعال در قرآن ویژگی جامعه نبوی که آن را از همه جوامع برتر می‌سازد در این ویژگی شمرده است: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه؛ شما بهترین امتی بودید که به سود انسان‌ها آفریده شده‌اند؛ چه اینکه امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید.»

در این بیان قرآنی به‌وضوح می‌بینیم که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر بر ایمان مقدم شده است؛ گویی در تصویری که خداوند متعال از امت برتر ارائه نموده، امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر را در نمای اصلی و با جلوه‌ای بیشتر به نمایش گذاشته است. می‌توان چنین برداشت کرد که در مقایسه بین جوامع و آن‌گاه که نگاه از وجود فردی انسان فراتر می‌رود و وجود اجتماعی او مد نظر قرار می‌گیرد و معیارهای فضیلت گروهی رخ می‌نماید آن چیزی که وجه برتری و ممیز جامعه اسلامی است، نماز و روزه یا حتی ایمان آن نیست، که چه‌بسا همه جوامع ایمانی دیگر در طول تاریخ نیز این مراتب را داشته‌اند.

آنچه امت رسول الله را برمی‌کشد و در مقام مقایسه از همه جوامع بالاتر می‌برد این است که این امت، ‌ در تحقق اجتماعی خود، همواره به‌ معروف امر و ‌از منکر نهی می‌کنند. البته جای شک نیست که ایمان زیرساخت و مقدمه این برتری است، اما وجه امتیاز امت همان ساختار مصونیت‌ساز اجتماعی و دستگاه خودمراقبتی گروهی است که اسلام آن را امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر خوانده است.

 شایان توجه است که اگر نگوییم همه ـ که نیازمند جست‌وجوی دقیق است ـ غالب دستورات دینی ما درباره امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر با ساختار زبانی جمعی بیان شده است. این مطلب تنها ناظر به این نیست که اساساً این وظیفه در نظام زندگی فردی مؤمن وجود ندارد، و حتماً باید جمعی ولو دو نفر ایجاد شود تا این مهم معنا پیدا کند، بلکه بیشتر ناظر به این است که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر از جمله ویژگی‌هایی است که جامعه اسلامی با همه اجزای خود باید در پی تحقق آن گام بردارد.

بحث درباره امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر افزون از کتاب‌ها است، پس این چند خط را باید از تفصیل معذور دانست، اما آنچه باید مورد توجه قرار بگیرد این است که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر با هر تعریف، هر محدوده، هر احکام، هر آداب و هر روش و منشی باید جزو اولین تفکرات و دل‌مشغولی‌های جامعه ایمانی باشد و همه سلول‌های تشکیل‌دهنده جامعه، از خانواده تا نهادهای بزرگتر، باید برای اقامه این اصل دینی در خود و در جامعه خود بیندیشند و تلاش کنند. حتی شاید از آنچه گذشت بتوان نتیجه گرفت که باید این اصل را اولین و مهم‌ترین اقدام اجتماعی خود بشمارند.

تشکل‌های فرهنگی ما چقدر در برابر این نهیب حضرت رضا علیه‌السلام گوش شنوا و دل فروتن داشته‌اند؟ این تشکل‌ها در درون خود و در تعریف نقش خود در جامعه اسلامی، ‌ چقدر دغدغه و تلاش در این راستا دارند؟ آن هم پس از برپایی حکومت اسلامی و اتمام حجت الهی با فراهم شدن زمینه مساعد برای پیگیری اهداف و آرمان‌های دینی. آیا اهتمام‌های آنها با آنچه روایات ما آن را همّ اولی و واقعی شمرده، مطابق است؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.